سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آغاز یک پایان

محرم - 3

دل نوشت ,     نظر

کسانی که معتقد به انقلاب امام حسین (ع) و معتقد به مذهبی هستند که حسین برای احیاء و ماندن آن مذهب، شهادت را انتخاب کرد و معتقد به آن پیام هستند و اعتقاد دارند که این مکتب، جامع? بشری را نجات می‌بخشد و جامع? پیرو آن را عزت می‌دهد، باید بدانند که یک مکتب، یک انقلاب و یک مذهب دو چهره دارد: «خون» و «پیام» بنابراین، حسین (ع) مظهر نخستین، و زینب علیهاسلام، مظهر دومین است. این است که آنها که با حسین و در راه حسین (ع) رفته‌اند، کاری «حسینی» کرده‌اند و آنها که مانده‌اند باید کار «زینبی» کنند وگرنه «یزیدی» اند.

«دکتر علی شریعتی»

اگر از ما بپرسند که شما در روز عاشورا که دائماً حسین حسین می کنید و به سر خودتان می‌زنید، چه می‌خواهیم بگویید؟

باید بگوییم: ما می‌خواهیم حرف آقایمان رو بگوییم، ما می‌خواهیم تجدید حیات کنیم، در این روز می‌خواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی‌خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمی‌خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.

این فلسفه ی عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی بخشیده شدن! گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. در صورتی که دو مرتبه دنبال آن گناه برویم.

شعارهای اباعبدالله شعار احیای اسلام است.

"نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوب‌تر است." اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادی، شعار عزت، شعار شرافت؛ یعنی برای یک مسلمان واقعی، مرگ همیشه سزاوار‌تر است از زیر بار ننگ ذلت رفتن. حسین خطاب به مردم کوفه می‌فرماید: "مردم! ........... آن امیر و فرماند? شما می‌دانید به من چه پیشنهاد می‌کند؟ می‌گوید: حسین! یا باید خوار و ذلیل من شوی و یا شمشیر! به امیرتان بگویید که حسین می‌گوید: حسین تن به خواری بدهد؟! آیا او خیال کرده که من مثل او هستم؟ خدا می‌خواهد حسین چنین باشد. شما مگر نمی‌دانید، امیرتان مگر نمی‌داند که من در چه دامنی بزرگ شده‌ام؟ من روی دامن پیغمبر بزرگ شده‌ام، روی دامن علی مرتضی بزرگ شده‌ام، من از سین? فاطمه شیر خورده‌ام. آیا کسی که از سین? زهرا شیر خورده‌باشد، تن به ذلت و اسارتِ مثل پسر زیاد می‌دهد؟! ما کجا و تن به خواری دادن کجا؟!" شعار حسین در روز عاشورا از این تیپ است. نوحه سرایی و عزاداری چیز بدی نیست، ولی به شرط اینکه شعارها شعارهای حسینی باشد، نه شعارهایی که من در آوردی: « نوجوان اکبر من، نوجوان اکبر من» این شعار حسینی نیست. شعارهای حسینی شعارهایی است که از این تیپ باشد؛ فریاد می‌کند: "مردم! نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ چرا بیت‌المال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص داده‌اند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال می‌کنند؟ چرا مردم را دو دسته کرده‌اند: مردمی که فقیر ِ فقیر و دردمند، و مردمی که از پر‌خوری نمی‌توانند از جایشان بلند شوند؟"

پس این است مکتب عاشورا و محتوای شعارهای عاشورا. شعارهای ما در مجالس، تکیه‌ها و در دسته‌ها باید مُحیی باشد نه مخدّر، باید زنده‌کننده باشد نه بی‌حس‌کننده. اگر بی‌حس‌کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشی نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین دور می‌کند. این اشک برای حسین ریختن اجر دارد اما به شرط اینکه حسین آنچنانکه هست در دل ما وارد بشود.

اگر در دلی ایمان باشد نمی‌تواند حسین را دوست نداشته‌باشد، چون حسین مجسمه‌ای از ایمان است.

پی‌نوشت: مطلب منقول از یک وبلاگ دیگر، با اندکی دخل و تصرف (نویسنده متن اصلی: محمد صادق محبوبی‌زاده)

< language=java>postamble();