محرم
محرم شد. محرم شد و ما چون هر سال از دلتنگی مینالیم. از ندیدن کربلا مینالیم. از اینکه امام نیست تا دستش را ببوسیم میگرییم. دلمان هوای بینالحرمین کرده! دلمان هوای زیارت کرده!
مداح مجلس می گوید "آقا! کجایی تا من نوکریتو کنم؟" "آقا این قربونیتو قبول کن!" "آقا! جونمون فدات!" "آقا! قربون چشات!" و...
مداح میگوید و ما میگرییم. نمیدانم! به حال خودمان میگرییم یا به حال اسلام که اینطور مظلوم است؟ مگر بدون دیدن امام نمیتوان راهش را رفت؟ مگر بدون بوسیدن دست امام نمیتوان مسلمان بود؟ مگر بدون زیبایی "ابروی کمون ابالفضل" نمیتوان عاشق بود؟ مگر هدف قیام عاشورا امر به معروف و نهی از منکر نبود؟ مگر مبارزه با فساد نبود؟ کاش منکرها دیگر انجام نمیشدند تا تنها مشکلمان ندیدن اماممان باشد و به خاطرش از ته دل بگرییم! ولی منکر هنوز هم هست! هنوز هم هر روز عاشوراست! هنوز تمام جهان کربلاست! اما ما نمیخواهیم ببینیم! ما نمیخواهیم باور کنیم! ما عشق نداریم تا به خاطرش شهید شویم! برای ما گریه کردن اصل است! امر به معروف و نهی از منکر برای اوقات فراغت باشد بهتر است!
ما همان کوفیان هستیم که نبودن امام حسین را بهانه میکنیم و او را صدا میزنیم! ما همان کوفیانی هستیم که تنهایش میگذاریم! همانها که او را دعوت کردند و علیهش شمشیر زدند! اگر اهل کوفه نبودیم، برای حفظ منافعمان راه او را به کناری رها نمیکردیم!
ما همان بنی اسرائیل هستیم! ما منجی را صدا میزنیم، به خاطر نبودنش ناله سر میدهیم، ولی اگر بیاید او را زجر کش میکنیم! ما همان بنی اسرائیل هستیم! اگر همانها نبودیم، خدای بزرگ حسین را رها نمیکردیم تا اسبش را بپرستیم! علم پرستی نمیکردیم! امام بزرگمان را در دیگ نمیپختیم و نمیخوردیم!
پاوبلاگی1: امروز یک عدد مینیبوس با ظرفیت 18 نفر در ایستگاه تاکسی مسافر سوار میکرد. کرایه تاکسی در این مسیر 700 است. بعد از مدت زیادی انتظار و با نا امید شدن از حرکت مینیبوس، همگی پیاده شدیم. راننده میگفت: "الان 800 سوار نمیشید، دو ساعت دیگه 2000 تومان همچین سوار میشن!" یاد چند تا جمله که مردم زیاد به هم میگن افتادم: "خدا لعنت کنه این آخوندهارو! همش گرونی، گرونی! همه چیزو گرون کردن!" "امشب میرم عزاداری امام حسین. ثواب داره!" "من یه لقمه نو حروم هم به بچه هام ندادم بخورن! پس چرا اینقدر مشکل دارم؟" و چندتا سوال: 1- مگه راننده مینیبوس مذکور "آخوند" بود؟ پس چرا سه برابر قیمت میخواست سوار کند؟! 2- از صبح تا شب کلاهبرداری و مال مردم خوری،شب هم ثواب عزاداری؟راست میگی روزتو درست کن! 3- مگه نون حروم شاخ داره؟ به فرض که کرایه تاکسی و مینیبوس یکی باشد.
پاوبلاگی2: این متن رو جمعه نوشتم،ولی تا امروز نشد که بیاد تو وبلاگ!
پاوبلاگی3: من یکشنبه هفته پیش امتحان داشتم. امتحانات پیام نور از دوشنبه (فردای امتحان من) تا یکشنبه این هفته (دیروز امتحان بعدی من) لغو شد. یعنی اگه یک روز بیشتر تعطیل میشد حتما یکی از امتحانای منم تعطیل شدهبود! شانس رو میبینید؟!!!
پاوبلاگی4:دیروز Word کامپیوترم هنگ کرد نتونستم پست جدیدو تو وبلاگ بذارم. در ضمن سه تا از پاوبلاگیهایی که نوشته بودم Save نشده و یادم هم نیست چی بودن!
پاوبلاگی?: یکیش یادم اومد! زکیه، خواهر عبدالسلام، تو ماشین نامزدش بوده که با یک فقره بنز راهنمایی رانندگی شاخ به شاخ میشن. بنز محترم داشته خلاف میومده! خودش پاش و کتفش شکسته،به خاطر گردنش هم تحت مراقبته. تو دست نامزدش هم باید پلاتین بذارن...