توهمات نیمه شب من...
توهم1: دوست، دشمن، دوست، دشمن، دوست، دشمن، دوست، دشمن...
وقتی فضای به شدت دوستانه، به ناگهان تغییر کند. کسی که حتی اگر با دشمنان بود، با آنها بر ضدت متحد نبود! به ناگاه همه چیز خراب شد! دنیا تغییر کرد! دوستی زیر سوال رفت! دشمنی جایگزین شد! مستقیم میپرسی، جوابت فقط بحثهای انحرافی است! ترکیب جبهه ها ناجوانمردانه اند! از پس جنگیدن بر می آیی؟ همیشه خوب جنگیدی چون جنگیدن را خوب میدانی...
خوب میجنگی اما با دوستی قبل از جنگ چه میکنی؟ خاطرات خوب دوران دوستی را کجای جبهه دفن میکنی تا در جنگ تن به تن، راحت ضربه بزنی؟
دوست خوب دیروز، دشمن کینه توز امروز؟ امیدوارم این نباشد! خدایا چقدر توهم بیجا دارم امشب!
توهم2: زندگی، مرگ، زندگی، مرگ، زندگی، مرگ، زندگی، مرگ، زندگی، مرگ...
"یه سوال خنده دار: اگه آدم بخواد خودش زمان مرگ خودش رو تعیین کنه، مشکل شرعی داره؟"
... یه سوال خنده دار؟ واقعا خنده داره؟ نه! من بهش میگم یه شب زنده داری حسابی! دوستم همین الان از توجهم ممنون شد! جدا؟ جدا از توجهم ممنونی؟ چه خوب! من که اصلا از خودم ممنون نیستم! آخرین حرفی که زده بودی، همون که نگران کننده ترینش هم بود! یادته کدومو میگم؟ بعد از اینکه خوندمش و جواب دادم، سه بار دیگه هم رسید دستم! این یعنی مخابرات هم آره!! یه بار بی خوابم کرد، دفعه دوم مجبورم کرد بنویسم، و دفعه سوم مجبورم کرد مجبورت کنم گوشیت رو خاموش کنی!!! چه آشوبی بود امروز صبح و ظهر و عصر و شب!
توهم3: این چینی ها آدمای کم غذایی هستن؟ رستورانشون که اینطور میگه! چقدر هم فضای آرومی داشت! با اون دکور خاص چینی... با اون نقوش جالبش... با اون پیر مرد مهربون که مطمئن بود یه پرس برنج برای دو نفر کافیه! با اون ظروف کوچیک... با اون چینی ها که کم خوردن و بعد از غذا چای نوشیدند و جالب تر از همه اینکه نه تنها نگران گشت ارشاد نبودن، حتی نگران قوانین و حدود شرعی هم نبودن! یعنی واقعا شرم نکردن؟ نگفتن وقتی حجاب اسلامی رو رعایت نکنن، ممکنه من مجبور بشم مزاحم نوامیسشون بشم؟ آخه کارشناسا فهمیدن اگه نوامیس مردم نیان تو خیابون،هیشکی مزاحمشون نمیشه! حالا اگه یه نفر با مشخصات زیر بیاد بیرون مگه میشه مزاحمش نشد؟ 1- خارجی باشد 2- ناموس باشد 3- بی حجاب باشد 4- طرف مقابلش یک مرد پاکدامن ایرانی – اسلامی باشد! اون آقاهه که لباس نظامی داشت و توی تلویزیون حرف میزد گفت حتما مزاحمش میشن و حتی بهش تجاوز میکنن و بعد هم میکشنش!
ببین این دختره بی حجاب چه جوری هوش از سرم برد! میخواستم بگم رستورانشون از اون سسها که تو یانگوم نشون میدن هم داشت! غذاش هم خوشمزه بود! راستی! امروز میتونست چه روز دلنشینی باشه!
خارج از توهم: زندگی آتشگهی دیرینه و پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست