• وبلاگ : آغاز يك پايان
  • يادداشت : توهمات نيمه شب من...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سال پيش من هم يك‏بار تصميم گرفتم از يك عده كه خيلي باهاشون دوست بودم ، جدا بشم. همين فكرايي که گفتي از سرم مي‏گذشت. اما يكي از دوستان آگاه اين‏طوري روشنم كرد :

    مطمئن باش اون‏ها قبل از جنگ هم نه تنها دوست تو نبودن بلكه از همون اول هم به قصد دشمني رابطه‏شونو با تو محكم كردن. يا براي اين که از تو سوء استفاده کنن.

    مشکل ما اينه که از قرآن هم زياد فاصله گرفتيم ، وگرنه براي جدا کردن يک رابطه ي فاسد ، يک سال ، اين دل اون دل نمي کرديم :

    اي کساني که ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آن ها اظهار علاقه مي کنيد، در حالي که آن ها به حق کافر شده اند. .... شما مخفيانه با آن ها رابطه دوستي برقرار مي کنيد در حالي که من به آن چه پنهان يا آشکار مي سازيد از همه داناترم! و هر کس از شما چنين کاري کند از راه راست گمراه شده است.
    اگر آن ها بر شما مسلط شوند ، دشمنانتان خواهند بود و زبان خود را به بدي کردن نسبت به شما مي گشايند، و دوست دارند شما به کفر بازگرديد!!

    جل الخالق! عيناً اتفاقاتي که توي دانشگاه براي من افتاد!